یه کِش اونقدری کِش میاد که بضاعتشه ،
اونجا كه سیاوش قمیشی میگه : هرگز نخواستم که تو رو
پشت چیپس مز مز نوشته : مزمز انتخاب کسانی بوده که از فرهنگ غذای بالایی برخوردارند !
يه بار ما یه دونه هندونه خوردیم،
هشدار!! اگر متوجه مهربانی ناگهانی: گل خریدن، ظرف شستن و ... از جانب شوهر خود شدید فریب نخورید !! آنها در کمین کادوی روز مرد نشسته اند. (انجمن زنان زبل)
يه سريــا هستن کــه واقعا خوشگلــن
روزی مریدان مناظره کردندی که اپل یهتر بودندی یا گلکسی!
شاعر در بیت دیگری می فرماید:
چند وقت پیش امتحان دین و زندگی داشتیم، منم داشتم اس به همکلاسم میدادم که واسم بگه
رفته بودیم خونه ى دوستمون، بايد بين لباسا ميگشتى تا مبلُ پيدا كنى.مثل كريس انجل وسط اتاق
شما در نت محقرانه خود چیزی دارید که من در وبلاگ کبریای خود ندارم
.
.
.
.
زیرا شما چون منی دارید و من چون خودی ندارم!
:))
ﯾﻪ ﮐﺎﺳﻪ ﺍﯼ ﻫﺴﺖ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻦ ﮐﺎﺳﻪﯼ ﺻﺒﺮ ﻣﻨﺘﻬﺎ ﻣﻦ ﺷﮏ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﮐﺎﺳﻪ
ﺑﺎﺷﻪ ﻓﮏ ﮐﻨﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻟﮕﻦ ﻗﺮﻣﺰا هستش.
سر بروی شانه های مهربانت میگذارم
عقده ی دل میگشایم
گریه ی بی اختیارم
از غم نامردمی ها بغض ها در سینه دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
برای تــــــو
برای چشم هایــت
برای مـــن
برای درد هایـــم
برای ما
برای این همه تنـــهایی
ای کــــاش خدا کاری کـــند…
تــَمآم هوآ رآ بو مـے کشم
چشم مـےدوزم
زل مـے زنم…
انگشتم رآ بر لبآטּ زمیـטּ مے گذآرم:
” هــــیس…
!مـے خوآهم رد نفس هآیش بـﮧ گوش برسد…!”
امآ…!
گوشم درد مـےگیرد از ایـטּ همـﮧ بـے صدآیـے
دل تنگـے هآیم را مچالـﮧ مـے کنم و
پرت مـے کنم سمت آسمآטּ!
دلوآپس تو مـے شوم کـﮧ کجآے قصـﮧ مآטּ سکوت کرده ایـے
کـﮧ تو رآ نمـے شنوم
باید بازیگر شوم ،
آرامش را بازی کنم …
باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم …
باز باید مواظب اشک هایم باشم …
باز همان تظاهر همیشگی : ” خوبم …
ϰ-†нêmê§ |